جوان معلول ذهنی عراقی چه مأموریتی داشت؟/همه بروند کنار؛ نورچشمیها آمدند!+فیلم
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۰۶۵۰۵
گروه جامعه؛ نعیمه جاویدی: ثارالله(ع) از تمام این عالم خاکی، زائر دارد. همانهایی که دلدادگیشان به این امام شهید، دستِ دل و پایشان را میگیرد و از چهارگوشه عالم، به ششگوشه ارباب میرساندشان. حکایت بعضی کاروانهای زیارتی اما سری از سرها سواست و زائران این کاروانها، «نورچشمی» آقایند. درست مانند کاروان دهنفره معلولان ذهنی تهران که مدت زیادی نیست که از زیارت کربلا و نجف به مرکز نگهداری خود برگشتهاند و کربلایی شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
توقف برای خواندن یک بنر عجیب
هنوز هم وقتی خیلیها از روبروی مرکز «معلولان ذهنی تهران» در خیابان شریعتی عبور میکنند، وقتی بنر زیارت قبول و خیرمقدم به جمعی از معلولان این مرکز را میبینند، مبهوت و کنجکاو میایستند تا کلمهها را شمرده، شمردهتر بخوانند تا مطمئن شوند، آنچه خواندهاند درست بوده یا نه؟! پایشان از رفتن جا میماند و توی سر خیلیهایشان، فکرهای مختلفی میچرخد که خلاصهاش میشود اینکه سفر زائران معلول ذهنی آنهم به یک کشور دیگر حتماً باید جالب باشد. بدیهی است که معلولان ذهنی اوضاع، شرایط و بهطورکلی سبک زندگی خاصی دارند. به دلیل همین است خودشان، خانوادهها و مراکز نگهداری از آنان برای انجام برخی کارها چنانکه باید بازنیست برای مثال برای رفتن به سفر.
سفر باوجود تمام لذت و هیجانی که دارد برای ما که شرایط عادیتری برای زندگی داریم هم سختی و برنامهریزی خاص خود را دارد چه برسد برای معلولان ذهنی و بیماران اعصاب و روان. این سختیها برای یک سفر خارجی حتماً و بهمراتب سختتر هم خواهد بود. این شرایط و البته گاهی قضاوت و ترحم دیگران سبب میشود حتی خانواده این معلولان هم از مسافرت چشم ببندند حتی این در مورد مراکز نگهداری از این فرزندان هم صدق میکند. پس تعجب رهگذران از دیدن بنر استقبال از معلولان ذهنی کربلا رفته، طبیعی است چون در یک لحظه تمام این موارد از ذهن آنهایی که این خیرمقدم را خواندهاند، میگذرد.
جوان عراقی، مأموریتم را ابلاغ کرد
بانیان سفر کاروان خاص زیارتی امام حسین(ع) اما پیه همه سختیهای سفر را به تن خود مالیدهاند و زیارتی بهیادماندنی برای تعدادی از مددجویانشان رقم زدند. همین چند وقت قبل بود که ده نفر از معلولان ذهنی مرکز معلولان ذهنی تهران، راهی سفر خاص زیارتی به سرزمین عراق شدند. «علیرضا طاهری»، عضو هیئتمدیره این مرکز که جرقه اصلی این زیارت ویژه را او زده و بقیه هم پایکار آمدهاند، میگوید: «چند وقت قبل برای سفری شخصی به کربلا مشرف شده بودم. ناگهان مغناطیس و کشش عجیب قلبی نگاهم را برگرداند سمت دیگر صحن. جوانی عرب و معلول ذهنی انگار که آمده باشد پیش قاضی، طبیب و پدر خودش، توی صحن رو به بارگاه امام حسین(ع) ایستاده بود. با همان حال و هوای خاص معلولیت ذهنی، حال غریبی داشت؛ اشک میریخت و انگشت اشارهاش را رو به حرم و گنبد امام حسین(ع) بالا و پایین میبرد. غریبانه نجوا میکرد.»
او حرفهایش را با مکث ادامه میدهد، انگار مرور آن حال و هوا بارانیاش کرده باشد: «این بچهها در ادای عادیترین کلمهها هم مشکلدارند، مکثها و لحن خاص خودشان را موقع صحبت کردن، دارند. حالتی که هرکسی را متوجه خودش میکند. دل آدم موقع دیدن بغض این بچهها تاب نمیآورد و میترکد. همانجا بود که حس کردم، سیدالشهدا(ع) و خداوند مأموریتی روی دوش من گذاشتهاند. بلافاصله از آقا خواستم، خودشان مدد بدهند تا بهزودی با کاروانی از مددجویانی با همین شرایط برای زیارت مشرف شویم.»
حتی سادهتر از رفتن به محل کارم!
تجربه گفتگو و مصاحبه با خانوادههایی که فرزند اوتیسم، معلول ذهنی و بیماریهای روح و روان دارند، آنقدری با احوال این خانوادهها آشنایمان کرده که بعید ندانیم گاهی مواقع سختی شرایط سفر با این فرزندان و البته سنگینی برخی نگاهها، یکعمر حسرت سفر را به دل برخی از این خانوادهها میگذارد؛ حسرت کربلایی شدن که جای خود دارد! طاهری جملههای متفاوتی به زبان میآورد، غبطه و تأمل برانگیز: «من بارها خودم برای زیارت بهصورت شخصی راهی کربلا شدهام اما شاید باورتان نشود این جملهای را که میگویم. در این سفر هیچ سختی، خستگی و گرهای ندیدم. باور کنید که از تمام سفرهایی که تابهحال رفتهام شیرین و راحتتر بود. حتی سادهتر از رفت و آمدم به محل کار.»
حرفهایش ادامه دارد: «این بچهها هیچ سختی و مشکلی نداشتند شکر خدا. کارها به طرز خاص و شیرینی انجام میشد. از همان روز که پیشنهاد سفر زیارتی کربلا را در هیئتامنای مرکز مطرح کردم، دوستانی آمدند پایکار. کارهای مربوط به تهیه مدارک سفر و گذرنامه مددجوها خیلی خوب و سریع پیش رفت. وقتی با دوستان ستاد بازسازی عتبات عالیات مطرح کردم، خیلی استقبال کردند و یکی از اقامتگاههایی که مربوط به خودشان و مناسب شرایط اسکان این زائران معلول بود را بی معطلی در اختیارمان قراردادند.»
مهمان ویژه مولا بودن یعنی چه؟
این مرکز معلولان بیشتری دارد اما چه شده که کبوتر اقبال روی دوش این 10 معلول نشسته، را طاهری اینطور توضیح میدهد: «سعی کردیم آنهایی را در این سفر همراه ببریم که شرایط مناسبتری دارند و شرایط چنین سفری برای خانوادههایشان بهراحتی فراهم نمیشود. امکان این وجود نداشت که عضوی از خانواده این بچهها همراه ما بیایند با کمک سه مددیار راهی این سفر شدیم. تمام داروها، امکانات لازم و احتمالی برای مراقبت و نگهداری از این عزیزان را همراه برده بودیم. درست است که این بچهها شرایط خاصی برای نگهداری دارند و بهاصطلاح گاهی مواقع باید بیستوچهارساعته مراقبشان بود و چشم ازشان برنداشت، در این سفر اما کرامت میزبان بهتماممعنا شامل حال ما شد.»
منظورش را از کرامت ویژه، بیشتر توضیح میدهد: «بچهها آرامآرام بودند. کسی گم نشد. اتفاق بدی برای هیچکدامشان نیفتاد. چه بگویم که ما جز شیرینی ندیدیم! بعضیها وقتی ما را میبینند، خدا قوت و خسته نباشید میگویند اما والله که ما نه خستگی دیدیم نه خسته شدیم. این را از ته قلبم میگویم. یک سفر ساده شخصی برای من زحمت و خستگی و بیشتری داشته تا این سفر. ما کَرم میزبان و مولا را در این سفر کاملاً چشیدیم. انگار کسی همهچیز را بهخوبی کنار هم چیده بود تا آب توی دلمان تکان نخورد.»
این همه زائر شدن بلدی؟!
حال و هوای این زائران ویژه موقع زیارت، شیرین و از یاد نرفتنی است، طوری که طاهری میگوید: «باید بودید و میدید، کاشی به کاشی، آجر به آجر، پنجره به پنجره زیارت کردن این بچهها را. خیلی معصوم و مظلوم یکگوشه مینشستند، جوری با چشم به زیارت گوشه، گوشه حرم میرفتند که خدا میداند و بس! کبوترهای حرم را دیدهاید که از سر وسعت حرم، دانه ریختن و مهر و محبت زائران چطور با فراغ بال، توی حرم بال میزنند، اوج میگیرند و مینشینند؟ چشم سر و دل این بچهها هم همینطور بود، ذوقی که توی نگاهشان بود، حکم همان بال پرندهها را داشت. شوقی که مدام پرواز میکرد، گوشه چشم و نگاهشان.»
توصیفات جذابی است، کاملتر وصف میکند: «من در هیچ زیارتی به عمرم؛ انقدر قشنگ و زیبا، سیر و سیاحت و زیارت کردن را به چشم خودم ندیده بودم؛ طوری که این بچهها که نه! فرشتهها زیارت میکردند. مگر دست خود آدم بود، دل آدم میرفت از دیدن اینهمه زائر بودن و اینهمه میزبانی خاندان کَرم...»
زائر شدند و دلشان آرام گرفت...
طاهری از عطش اشتیاق معلولان ذهنی که زائر حرمین علوی و حسینی شده بودند هم برایمان تعریف میکند: «همینکه از حرم برمیگشتیم، هنوز مدتی نگذشته بچهها با اشتیاق میپرسیدند ما را دوباره کِی میبرید حرم؟ حتی وقتی برگشتیم و بقیه مددجوها آمدند به استقبال رفقای زائرشان، آنها هم مدام از ما میپرسند که بالاخره کِی نوبتشان خواهد شد؟ این موضوع تأثیر زیادی روی آرامش و مراقبت رفتاری بچههای مجموعه گذاشته است.» حالا عکسها و فیلمهایی که در طول زیارت گرفتهاند، شده یادگاری ماندگاری که غبار دوری و غم دلتنگی برای دیدن امام حبیب را از دلشان پاک و سبک میکند.
او میگوید: «حس عجیبی است، دیدید آدم وقتی میرود اربعین و برمیگردد حال و هوای زیارت را برای بقیه سوغات میآورد و از همان فردای رسیدن به خانه شوق پیادهروی اربعین بعدی به سینهاش چنگ میزند؟ ما این اشتیاق را در این بچهها میبینیم؛ همان امید معنوی زیبایی که شور و امید زندگی را در دلشان بیدار و آرامششان را دوچندان کرده. این همان روحیهای است که همهکسانی که از این معلولان مراقبت میکنند، آرزوی تحقق و دیدنش را دارند. از خانواده این بچهها گرفته تا مربیان و موسسههایی که نگهداری از آنها را بر عهدهدارند. بعضیهایشان انقدر حالشان خوب شده که تعداد قرصهای آرامبخششان کمتر شده است.»
بی روضه می باریدند زائرهای مولا
«انفقوا مما تحبون را شنیدهاید؟» صحبتهای طاهری درباره اینکه چرا این سفر زیارتی برای بچهها انتخاب شد نه یک سفر گردشی و تفریحی، با این پرسش شروع میشود: «اهلبیت(ع) و آیین دینی ما توصیه کردهاند از آن چیزی که برایمان عزیز است و بیشتر از همه دوست داریم، انفاق کنیم. سفر کربلا برای ما هم همینطور بود. بعضیها از ما میپرسیدند که مگه این بچهها با این شرایطی که دارند، متوجه زیارت میشوند؟ من به آنها میگویم مگر خودمان چقدر متوجه زیارت و برکات آن هستیم؟ حقیقت ماجرا این است که ازنظر من این بچهها حسابی سیمشان وصل است، اصلاً به عبارت بسیار ساده ما با اینها همسفر شدیم شاید فیض و برکت معنوی روزی ما هم شد.»
جملات تأملبرانگیزی مطرح میکند: «ما آداب زیارت را شنیده و خواندهایم و هنوز آنطور که بایدوشاید رعایت نمیکنیم چه بگویم از آدابدانی قلبی این بچهها که اغراق و توهم به نظر نیاید؟ همینکه به حرم میرسیدیم جوری گردنکج میکردند و دستشان را رو به آسمان گود و پیاله، جوری چشمشان تر میشد و خیره میشدند به ضریح و آسمان که انگار آمدهاند روزیشان را بگیرند و بروند.» صدایش را بغض پر میکند و میگوید: «نزدیک پلههای «رأس شریف» توی حیاط به سمت «قتلگاه» نشسته بودیم که دیدم این بچهها بیآنکه کسی برایشان روضه بخواند و مداحی کند، سینه میزدند و عزاداری میکردند. کاش آنها که این جملهها را میخوانند، خودشان بودند و از نزدیک این حال عزیز و عجیب را میدیدند. اینکه زیر این بیرق چه عزیزکردههایی دارد، مولا...»
بی حساب و کتاب کار نمیکنیم
مردی که ایده این سفر جذاب معنوی را ارائه داده از علاقه معلولان ذهنی به عطوفت مادرانه صحبت میکند. همان حسی که در تهیه گزارش و مصاحبه درباره معلولان و بیماران اعصاب و روان بارها به چشم دیدهایم. موقع بیقراریها دست نوازش مادرانه برای آنها مرهم مؤثرتری است. آرام میگیرند. طاهری از مادرِ مادران و علاقه این بچهها به حضرت زهرا(س) میگوید: «ما بارها در مرکز، مناسبتهای مختلف ملی و مذهبی را برای مددجوها برگزار کردهایم. دوست داریم آنها هم روال زندگیشان شبیه و نزدیک به مردم عادی باشد.»
یک البته مهم به صحبتهایش اضافه میکند: «البته صرفاً کارها را دلی پیش نمیبریم. ما روانشناسان و متخصصانی داریم که حالات روحی مددجوها را قبل و بعد از اجرای هر اقدام و برنامهای رصد و بررسی میکنند. هدف ما بهبود حال این بچههاست. حالشان که خوب باشد، اصلاً مراقبت از آنها برای خود ما هم راحتتر میشود. ما موقع تولد و شهادت اهلبیت(ع) برای بچهها هیئت سوگواری و جشن برگزار میکردیم. نتیجهها حاکی از این بود که حالشان بعد از برنامههای معنوی بهتر، آرامششان بیشتر و نیازشان به قرص و بهم ریختگیشان کمتر میشود. شاید بعضی از ما بپرسند که این بچهها درکی از روضهها و مجالس معنوی دارند یا نه؟ گواه ما همان آرامش بیشترشان است. بهخصوص مجالسی که برای حضرت زهرا(س) برگزار میکنیم، حال و هوای دیگری دارد. مهری مادرانه روزی معنوی این بچهها میشود.»
بچهها روزیشان را از چادر مادر گرفتند
صدای راوی و همراه زائران خاص اباعبدالله(ع)، بغضآلود میشود و چشمانش نم برمیدارد. با حس خاصی درباره عنایت مادرانه به این زائران ویژه صحبت میکند: «چند وقت قبل از اعزام به زیارت ما در مرکز، مراسم مربوط به فاطمیه اول را برگزار کردیم. حال و هوای معنوی مجلس و ارتباط گرفتن بچهها با برنامه کاملاً مشهود بود. مدتی بعدازاین مراسم، ماجرای سفر به کربلا و نجف مطرح شد. این ده زائر ویژه ایام دهه دوم فاطمیه و ایام باسعادت میلاد حضرت زهرا(س)؛ حضرت مادر مهمان کربلا و نجف بودند. از من بپرسید، میگویم «برات» زیارت این عزیزان را بانوی دوعالم، امضا کردهاند. آن روز در هیئت موسسه بچهها با شعر: چادرت را بتکان، روزی ما را بفرست... شور گرفته بودند با همان حال و هوایی که خودشان دارند. بیراه نیست بگویم، ازایندست به دامان مادر شدن از گرفتن گوشه چادر مادر، دستخالی برنگشتند. ما تمام آن روزها در کربلا و نجف، مهمان مادر بودیم. از زیارت سیاهی عزای مادر تا دیدن آذینبندیهای میلادش.»
به یاد حاج قاسم عزیز هم بودیم
طاهری از سردار سلیمانی یاد میکند، از یادگار ماندگارش و اینکه در این زیارت هم به یاد او بودهاند: «ستاد بازسازی عتبات عالیات، ثمره پیشنهاد حاج قاسم رحمتالله علیه و یادگار ارادت او به خاندان اهلبیت(ع) است. همینکه ماجرای سفر زیارتی این زائران نورچشمی را با مسئولان و رفقایمان در این ستاد مطرح کردیم، خیلی خوشحال شدند و همکاری کردند. این بچهها واقعاً شرایط خاصی دارند و نمیتوان هرجایی را برای اقامتشان هماهنگ و استفاده کرد. فضایی که دوستان عتبات عالیاتی در اختیارمان گذاشتند، فضایی بود که اعضای ستاد معمولاً در سفرهای زیارتیشان به کربلا استفاده میکنند و شرایط راحتتر و کم دغدغه تری نسبت به هتلها و اقامتگاههای رسمی دارد. این مسئله کمک قابلتوجهی به استراحت مفید و آرامش این زائران مددجو داشت. تمام مدت اقامت هر کار و خدمتی که از دستشان برمیآمد برای این بچهها انجام میدادند. خیلی حس و حال خوبی داشتند و محبتشان این سفر را برای این زائران، شیرینتر و بهیادماندنی کرد.»
نورچشمیها محبوب بقیه زائران بودند
درباره واکنشهای بقیه زائران نسبت به حال و هوای این کاروان خاص کربلایی هم، طاهری حرفهای جالبی برای گفتن دارد: «خیلیها وقتی بادلی شکسته وارد حرم حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) میشدند و خلاصه به امیدی به این زیارت آمده بودند با دیدن این بچهها که با عشق و اشتیاق عجیبی چشم میدوختند به گوشه حرم و حال و هوای زیارتشان برای هر زائر و رهگذری جالب بود، بغضشان میترکید. دستی از سر محبت و ارادت به سر این بچهها میکشیدند و به آنها التماس دعا میگفتند. معلوم بود که حس میکردند آقا و مولایی که روزیِ زیارت این مددجوها از کشوری دیگر را کنار گذاشته و به حرمش دعوتشان کرده، آنها را هم فراموش نکرده و حواسش به دلشکسته، بغض ترکیده، چشمان تر و حاجات قلبی آنها هم هست. مردم حس میکردند این بچهها آبرو و جایگاه ویژهای پیش مولا دارند. هر چه باشد اهلبیت(ع)، خاندان کرم هستند و عادتشان احسان و مهربانی است؛ با افتادهها، گرفتاران و بیماران که بیشتر.»
مربیان و همراهان این موسسه سعی کردهاند در این سفر، حسابی به بچهها خوش بگذرد. آنها را به تمام قسمتهای گردشی حرمها و موزههایش بردهاند و زائران دیگر هم گاهی از ذوق، راه افتادهاند دنبالشان تا کیِف این زیارت را ببرند.
این آرزو نباید به دل بچههای ما بماند
این سفر تنها یک بانی خیر داشته که تمام هزینههای سفر این ده نفر را تقبل کرده است اما طاهری از آرزویی که برای مددجویان یک مرکز دیگر دارند، میگوید: «یک موسسه حوالی قم هست به نام موسسه «انوار آفتاب» که از معلولان ذهنی و بیماران روان نگهداری میکند، امیدوارم با کمک بانیان خیر و موافقت مسئول آن مجموعه بتوانیم تعدادی از مددجوهای این موسسه را هم به زیارت کربلا و نجف ببریم. افرادی هستند که با پولهای کوچک و کم، برکت این همت میشوند یا بهنحویکه از دستشان برمیآید راه سفر را برای ما و این زائران ویژه هموار میکنند. این همان نذر معنوی و فرهنگی؛ همان انفقوا مما تحبون است و در این مسیرها هرچه تعداد بانیان و حامیان بیشتر باشد، برکت و معنویت کار هم بهتر میشود.»
جمله جالبی دارد که ذهن را درگیر میکند: «چه کسی گفته این بچهها بنابه شرایطی که دارند باید آرزو و حسرتبهدل زیارت کربلا، مشهد و خانه خدا زندگی کنند و خداینکرده، آرزوبهدل بمانند؟ لباس این زیارتها به نظر من بیشتر از همه برازنده اینهاست و بهتر از همه روی تن آنها مینشیند. روی تن این نورچشمیها این زائرهای دوست داشتنی...»
/انتهای پیام
منبع: فارس
کلیدواژه: معلولان ذهنی عتبات عالیات کربلا نجف معلولان ذهنی امام حسین ع کربلا و نجف نگه داری خانواده ها معلول ذهنی حال و هوای بچه ها اهل بیت ع بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۰۶۵۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دلایل توصیه ائمه(ع) به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع)
شاید بسیاری از زائران آستان حضرت عبدالعظیم (ع) ندانند که در روایات از ائمه(ع) آمده که ثواب زیارت آن حضرت برابر با زیارت امام حسین(ع) است اما چرا حضرت عبدالعظیم (ع) راهی شهر ری شدند و چه نقشی در ترویج معارف دین در این منطقه داشته و چگونه به جایگاهی رسیدند که چنین مورد عنایت و لطف ائمه(ع) قرار گرفتند؟
حجتالاسلام ابوالفضل حافظیان، نویسنده «مأخذشناسی حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) و شهر ری» که فهرستنویسی نسخههای خطی کتابخانه حضرت عبدالعظیم را برعهده داشته است به معرفی تعدادی از کتابهایی پرداخت که در خصوص حضرت عبدالعظیم (ع) نوشته شده است و گفت: شیخ عزیزالله عطاردی کتابی با عنوان «عبدالعظیم حسنی حیاته و مسنده» (زندگانی حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و روایات او) نوشته است که کتاب ارزشمندی است. همچنین کتاب احوال حضرت عبدالعظیم حسنی نوشته شده توسط علی قلیمیرزا اعتماد السلطنه قاجار که اخیراً به چاپ رسیده و کتاب «جنات النعیم فی احوال سیدالشریف عبدالعظیم»، نوشته مولامحمد اسماعیل کزازی اراکی نیز از دیگر کتابهای خوب در خصوص حضرت عبدالعظیم(ع) است. این کتاب قبلاً به صورت چاپ سنگی چاپ شده بود اما بعدها در کنگره حضرت عبدالعظیم حسنی با تصحیح و شکل جدید به چاپ رسید که در این کتاب به صورت مفصل به شخصیت آن حضرت پرداخته شده است.
پیدا شدن نسخه کهن روایات حضرت عبدالعظیم
وی با اشاره به اینکه در خصوص حدیث عرض دین نیز مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی در کتابی به شرح این حدیث پرداخته گفت: اخیراً در کتابخانهای در خارج از ایران نسخه خطی کهنی پیدا شده که روایاتی که حضرت عبدالعظیم(ع) روایت کردهاند در آن آمده بود. این جزوه نیز تصحیح و به چاپ رسیده است.
این متخصص کتابشناسی و نسخهشناسی در پاسخ به این سؤال که آیا احتمال دارد منابع کهنی در خصوص حضرت عبدالعظیم(ع) وجود داشته باشد که هنوز شناسایی نشده است؟ گفت: بله؛ حتماً منابعی در تاریخ اهل بیت(ع) وجود دارد که هنوز شناسایی نشدهاند یا نسخهای از آن به دست نیامده است. کتابهایی وجود دارد که به صورت مستقل به شخصیت ایشان پرداخته و کتابهایی نیز داریم که در خصوص اصحاب و روایات ائمه(ع) نوشته شده است که در این کتابها نیز از حضرت عبدالعظیم(ع) یاد شده و روایاتی که ایشان نقل کردهاند را بیان کردهاند. در کتابهایی که برای شرح حال رُوات نوشته شده است نیز نام عبدالعظیم(ع) آمده و از مراتب علمی و معنوی ایشان نیز سخن گفته شده است.
حجتالاسلام حافظیان در پاسخ به این سؤال که چرا حضرت عبدالعظیم(ع) ری را به عنوان مقصد هجرت خود انتخاب کرده بود؟ گفت: آن حضرت از سوی ائمه(ع) به شهرها و سرزمینهای مختلف رفته و به تبلیغ دین میپرداخت. به همین جهت خلیفه عباسی قصد کشتن ایشان را داشت و حضرت عبدالعظیم در حال خوف و ترس از سامرا خارج شدند و تصمیم گرفت به سمت ایران بیاید.
وی ادامه داد: یکی از دلایلی که بزرگانی از اهل بیت(ع) و اصحاب ائمه(ع) ایران را برای هجرت انتخاب میکردند این بود که دوست داشتند به دیدار و زیارت امام رضا(ع) بروند و لذا امامزادگان فراوانی در شهرهای مختلف ایران وجود دارد که به قصد زیارت امام رضا(ع) وارد ایران شدند اما در بین راه در اثر بیماری وفات یافتهاند و یا به شهادت رسیدند.
چرا حضرت عبدالعظیم به ری مهاجرت کرد
این پژوهشگر و مؤلف یکی از دلایل انتخاب ری توسط حضرت عبدالعظیم(ع) را ارتباطات خوب مردم ری با ائمه(ع) عنوان کرد و گفت: مردم ری با امام جواد(ع) در ارتباط بودند و سؤالات خود را برای ائمه اطهار(ع) ارسال میکردند. رسول جعفریان کتابی به نام مکتب و میراث شیعیان ری نوشته است که در این کتاب به علت مهاجرت حضرت عبدالعظیم(ع) به ری و ارتباط اهالی آن با ائمه اطهار اشاره کرده است. بنابراین شهر ری میتوانست محل مناسبی برای ورود حضرت عبدالعظیم(ع) باشد و ایشان از دست حکومت عباسی در امنیت باشد.
وی ادامه داد: طبق روایاتی نیز امام رضا(ع) دستور دادند که حضرت عبدالعظیم(ع) به ری بروند و معارف دینی را در آنجا تبلیغ کنند. البته ممکن است این دستور از سوی امام هادی(ع) صادر شده باشد. شهر ری بعد از این تاریخ نیز مرکز شیعه بوده و مدارس شیعی در آنجا وجود داشته و بزرگان زیادی از آنج برخاستهاند مثل مرحوم کلینی و شیخ صدوق که این نشان میدهد شهر ری مرکزی برای تشیع در جهان اسلام بوده است.
حجتالاسلام حافظیان در پاسخ به این سؤال که چند سال حضرت عبدالعظیم در ری حضور داشتند؟ گفت: بر اساس آنچه در کتابهای تاریخی آمده حدس زده میشود که ایشان در حدود سال 250 قمری به ایران آمده است. وفات ایشان را برخی از بزرگان در سال 252 قمری ذکر کردهاند. بنابراین حدود یک سال یا کمی بیشتر در ری بودند؛ البته مدتی نیز به صورت مخفیانه در منزل یکی از شیعیان زندگی میکردند و گاهی به صورت پنهانی از منزل خارج میشدند و به زیارت حضرت حمزه میرفتند و میفرمودند ایشان از اولاد امام کاظم(ع) است.
وی افزود: یکی از دلایلی که ایشان به ری آمد این است که مرقد امامزادگان در آنجا بوده و این مسئله نشاندهنده ارادت مردم ری به اهل بیت(ع) است. بعد از مدتی زندگی مخفیانه، مردم با حضرت عبدالعظیم(ع) آشنا میشوند و برای دریافت معارف دینی نزد ایشان میروند.
نویسنده کتاب «رسائل فی درایة الحدیث» ادامه داد: روایاتی که ایشان از اهل بیت(ع) نقل کردهاند به خصوص حدیث عرض دین که در آن معارف اسلامی درج شده است جنبه آموزشی مهمی برای شیعیان در طول تاریخ و به خصوص برای شیعیان آن عصر داشته است.
نسبی که به امام حسن مجتبی میرسد
وی به نسب حضرت عبدالعظیم (ع) نیز اشاره کرد و گفت: نسب ایشان با چهار واسطه به امام حسن مجتبی(ع) میرسد و ایشان ارتباط بسیار زیادی با امام جواد(ع) و امام هادی(ع) داشتند و بیشتر وقتشان را در همراهی با ائمه اطهار(ع) میگذرانده و معارف دینی را از حضرات کسب و به مردم منتقل میکرده است؛ بنابراین وقتی چنین شخصیتی وارد شهری شود که مردم آن شهر نیز علاقهمند به معارف شیعه هستند، خیلی میتواند مؤثر واقع شوند.
این مؤلف و پژوهشگر دینی عنوان کرد: شخصی نزد امام هادی(ع) رفت و سؤالاتی در خصوص معارف دینی پرسید؛ امام هادی(ع) وی را به حضرت عبدالعظیم(ع) ارجاع داد و فرمود شما که در شهر ری شخصیتی مثل عبدالعظیم دارید، سؤالاتتان را میتوانید از وی بپرسید. این مسئله نشان میدهد که حضرت عبدالعظیم(ع) این موقعیت را داشته که به ترویج احکام دینی بپردازد.
حجتالاسلام حافظیان خاطرنشان کرد: اطلاعات تاریخی گستردهای در خصوص فعالیتهای آن حضرت در آن دوران در شهر ری نداریم اما وجود چنین شخصیتی در شهر ری میتواند واسطه مستقیمی با اهل بیت(ع) برای مردم باشد.
وی در پاسخ به این سؤال که چرا ائمه(ع) بعد از وفات حضرت عبدالعظیم(ع) تلاش میکردند که ایشان را به مردم بشناسانند؟ گفت: در روایات است که زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) در ثواب با زیارت امام حسین(ع) برابری میکند. همچنین نقل شده است که کسی که به زیارت ایشان برود بهشت بر او واجب میشود؛ این روایات نشان میدهد حتی پس از وفات حضرت عبدالعظیم(ع) ائمه(ع) تلاش میکردند ایشان را به مردم بشناسانند.
حرم حضرت عبدالعظیم (ع) محل استجابت دعا
این پژوهشگر ادامه داد: بیشتر علمای شیعه و رجالیون در کتابهایشان به مقامات حضرت عبدالعظیم(ع) اشاره کردهاند و بزرگانی مثل مرحوم میرداماد فرمودهاند که حرم حضرت عبدالعظیم (ع) محل استجابت دعا است. اینکه ائمه(ع) به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) را توصیه میکردند نشاندهنده عظمت شخصیت ایشان است و این ظرفیت وجود داشت که مرقد ایشان محوریتی برای اجتماعات شیعیان پیدا کند.
وی در خصوص اینکه چرا در حدیث آمده است که زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) در ثواب، شباهت به زیارت امام حسین(ع) دارد، گفت: علمای بزرگ در این خصوص دلایل مختلفی را بیان کردهاند. جناب شیخ صدوق این روایت را در ثوابالاعمال آورده است. در کاملالزیارات نیز این حدیث آمده است. در لئالی الاخبار از امام رضا(ع) نقل شده است که «هر کسی بعد از وفاتم مرا زیارت کند من برای او بهشت را ضمانت میکنم و کسی که قادر بر زیارت من نیست پس به زیارت برادرم عبدالعظیم حسنی در ری برود» که نشاندهنده عظمت شأن و مقام ایشان است. همچنین در همین کتاب آمده است که امام رضا(ع) فرموده است اگر عاجز شدید از زیارت جدم حسین(ع) سید زاهد عابد جناب عبدالعظیم را در ری زیارت کنید که این کفایت میکند تو را از زیارت سیدالهشداء (ع).
حجتالاسلام حافظیان ادامه داد: یکی از ادلهای که برای مشابهت زیارت حضرت عبدالعظیم با زیارت سیدالشهداء(ع) نقل شده این است که در زمان امام هادی(ع) حکومت عباسی برای زیارت امام حسین(ع) شرایط بسیار سختی در نظر گرفته بودند و چه بسا شیعیانی که در راه زیارت سیدالشهداء به شهادت میرسیدند. به دلیل اینکه زیارت حضرت سیدالشهداء از بلاد مختلف بسیار سخت و تهدید آمیز و برای شیعیان خطرناک بود، ائمه(ع) شیعیان علاقهمند به زیارت سیدالشهداء را ترغیب میکردند که به زیارت حضرت عبدالعظیم بروند که وی هم از بزرگان منسوب به اهل بیت(ع) است.
وی افزود: البته احادیث مشابه این حدیث نیز در منابع شیعی آمده است. مثلاً از امام رضا(ع) نقل شده است که هر کس خواهرم حضرت معصومه(س) را در قم زیارت کند مانند این است که مرا زیارت کرده است. پس زیارت منسوبان به اهل بیت(ع) همانند زیارت خود اهل بیت(ع) ثواب دارد و چون به خاطر محبت به اهل بیت(ع) به زیارت بستگان اهل بیت(ع) میروند این ثواب زیارت اهل بیت(ع) را درک میکنند.
حجتالاسلام حافظیان تصریح کرد: البته این حدیث دلالت بر این نمیکند که شأن حضرت عبدالعظیم دقیقا برابر با امام حسین(ع) باشد. بلکه این معنا را میرساند که چون زیارت امام حسین(ع) در آن زمان مشکل بوده به جهت اینکه شیعیان علاقهمند به اهل بیت(ع) محل اجتماعی با هم داشته و به یاد اهل بیت(ع) باشند به آنها توصیه میشد که به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) بروند.
وی در پایان تصریح کرد: در هر محلی وقتی امامزادهای به خاک سپرده شده در طی قرون آنجا محل اجتماع شیعیان بوده و تأثیر ژرفی بر بقای شیعه داشته است.